«جزر و مد» قربانی بی‌نظمی پلتفرم شد | منتظر ادامه سریال نباشید! واکنش تند حجت‌الاسلام قمی به جلد هم‌میهن: «رذالت خبری» به‌جای «رسالت خبری» اظهارات وکیل پژمان جمشیدی در خصوص سفر موکلش به ترکیه و گزارش روزنامه هم‌میهن (۶ آبان ۱۴۰۴) محمود پاک‌نیت: تداوم فعالیت گروه‌های مسجدی ضامن آینده هنر ایران است پژمان جمشیدی به ترکیه رفت + علت (۶ آبان ۱۴۰۴) خوراکیان: رسالت هنر متعهد، انعکاس حقیقت معارف اهل‌بیت(ع) است رسالت حوزه هنری، پرورش هنرمندان اخلاق‌مدار و انقلابی است تلاش وزارت ارشاد برای تقویت ارتباطات فرهنگی در شرایط تحریم رادیو تئاتر پس از چند دوره غیبت به جشنواره تئاتر فجر بازمی‌گردد «تنهاتر از من» در مسیر جهانی | حضور فیلم فریبا نادری در سه جشنواره بین‌المللی از پلی‌استیشن به پلتفرم | کراش باندیکوت به نتفلیکس می‌آید شبکه نمایش با فیلم‌های ضداستکباری به استقبال ۱۳ آبان می‌رود دواین جانسون به دنیای زوتوپیا پیوست مناسبت‌ها و تقویم فرهنگی‌هنری امروز (چهارشنبه، ۷ آبان ۱۴۰۴) حمید لولایی با «قلب تصادفی» در راه سینما یک جایزه و یک نامزدی بین المللی برای «شال سیاه» نگاهی به قسمت سوم سریال «بامداد خمار» مارگو رابی در فیلم ترسناک «روانی آمریکایی» فروش ۵ میلیاردی فیلم‌های «غریزه» و «بچه مردم»
سرخط خبرها

کلاس تعلیم  و  تعلم

  • کد خبر: ۲۱۳۲۵۹
  • ۰۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۲
کلاس تعلیم  و  تعلم
نیمکت‌های مدارس پر بود از مردان و زنانی که فقط سنشان توی شناسنامه کم بود. مدرسه جایی بود که علاوه بر درس، محل جمع آوری کمک‌ها برای جبهه، جلسات محلی و گاه پناهگاه زمان آژیر قرمز بود.

سال ۱۳۶۳، میانه‌های جنگ هشت ساله و کودکانی که زود از روی کودکی خود پریده بودند. مدرسه آن روز‌ها صرفا جایی برای مشق ریاضی و فارسی نبود. نیمکت‌های مدارس پر بود از مردان و زنانی که فقط سنشان توی شناسنامه کم بود. مدرسه جایی بود که علاوه بر درس، محل جمع آوری کمک‌ها برای جبهه، جلسات محلی و گاه پناهگاه زمان آژیر قرمز بود. بازوی دوم اجتماعی محلات بعد از مسجد بود. نیمکت‌های خش دارِ زخمیِ جوهرآگینش بار جدیدی از مسئولیت‌ها را پذیرفته بودند.

دانش آموزانی که پدرانشان در جنگ بودند ودر کنار بازی با توپ هفت جلد خسته و کوچه‌های تنگ و مشق نوشتن توی دفتر‌هایی که جلدش منقش بود به عبارت «تعلیم و تعلم عبادت است» زندگی را در بعد عملی خیلی زود و جور دیگری هم تعلیم می‌دیدند. پسران کوچک و دختران کوچکی که بخشی از بار بزرگ زندگی در نبود پدرانشان بر دوش آن‌ها بود. مدرسه تنها محل صف صبحگاهی و گچ و تخته نبود بلکه می‌دیدند هم مدرسه ای‌های چندسال بالاترشان رفته اند به جنگ و گاه قاب عکسشان، جایشان را روی نیمکت می‌گیرد.

کیسه‌های شنی انباشته روی هم در ورودی و گوشه حیاط مدرسه و پخش مارش نظامی از بلندگوی مدرسه جای «هم شاگردی سلام» می‌گفت که شرایط عادی نیست. مدرسه، اما در کنار همه این تجارب اجتماعی فصل دیگری را هم تجربه می‌کرد و آن تبدیل شدنش به محل شعبه اخذ رأی در مناسبت‌های انتخابات بود (مناسبتی که همچنان پا برجاست). این عکس پلان خوبی است از روایتی که شرحش رفت. عکس به سیاق همه آرشیو آن روز‌ها که در خبرگزاری‌ها و منابع منتشر شده است، عکاسش نامشخص است و فقط نام آرشیو ایرنا را یدک می‌کشد.

۲۶ فروردین ۱۳۶۳ است و دومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی. بین آدم‌هایی که روی صندلی‌های یک مدرسه در تهران نشسته اند و مشغول نوشتن اسامی کاندیدا‌های منتخبشان هستند. تعداد زیادی پسربچه هستند که نگاهشان رو به دوربین است. آن‌ها در سن رأی دادن نیستند، اما حضورشان را توی عکس خوب غالب کرده اند، زیرا در آن روز‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کرده اند.

در مجموع بیش از ۱۵ میلیون نفر برای انتخاب ۲۷۰ کرسی مجلس دوم، رأی دادند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->